غریبه عاشق
غریبه ای آمد نشانه کوچه عشق را پرسید . گیج مبهوت بودم . نمی دانم. عشقوقتی گفتم عاشقم باش چرابادلم نموندی ،شدی عاشق غریبه جون وقلبم سوزوندی فكرمی كردم واسه قلبم توپناه آخرینی، دل نمی دم به دورغ هات مگه خوابش ببینی ازهمون اول دروغی، تو بدون دلم رابردی آره فهمیدم دلت رابه غریبه هاسپردی سهم من نشد ازعشقت حتی یك عشق زمینی نمیخوام نازوعداتو دیگه خوابشو ببینی فكرنكن می تونی ساده بازتوقلب من بشینی سهم من نشد ازعشقت حتی یك عشق زمینی نمیخوام نازوعداتودیگه خوابشوببینی گفتی شهرآرزوهام مثل یك شهرفرنگه مكه خوابش ببینی كه دلم باتویك رنگه نمی خوام ازتوبخونم بروازپیشم دوباره توشب چشام می زارم جای تومن ستاره فكرنكن می تونی ساده بازتوقلب من بشینی حرف آخرم همینه دیگه خوابشو ببینیعشق چیست . غریبه نگاهم کرد . موج نگاهش مرا با خود برد . چه زیبا بود دریایدیدگانش. چه مهربان بود دست هایش. من و غریبه دست در دست هم به دنبال کوچه عشق رفتیم. به ناگاه غریبه ایستاد غریبه رفت و من ماندم میان کوچه های حیرت . میان بن بست ندانستن . غریبه رفت و بعد ها قاصدک برایم خبر آورداو هنوز به دنبال عشق است(امیدوارم روزیغریبه ای چشم هایت را برباید و آن وقت که سخت عاشق شدی آنچنان دلت را بشکند که صدای شکستن دلت را تا امتداد روزهایم بشنوم)
چطور میشه که دوتا غریبه عاشق هم می شوندچطور میشه که دو تا دل باهم جوش می خورند چطور میشه که دوتا چشم بهم جوش می خورندچطور میشه که دوتادست گرمای همو پیدا می کنندطور میشه که دوتا لب مزه عشقه همو می فهمند چطور میشه که دوتا نگاه عاشق بهم جوش می خورندچطور میشه که دوتا تن من وتو باهم ما می شوندطور میشه که دوتا آغوش عشق یک تن می شوندچطور میشه که دوتا در اوج لذت یک تن می شوندچطور میشه که دوتا عاشق می تونند همو حس کنندچطور میشه که دوتا غریبه عاشق هم می شوندچطور میشه که دوتا احساس با هم یک حس می شوندچطور میشه که دوتا لب عاشقانه بهم میر سندچطور میشه که دوتا نگاه عاشقانه یک نگاه می شوچطور میشه که دوتا دست عاشق یک دست عشق می شوند چطور میشه که دوتا دل عاشق عاشقانه عاشق می شوندچطور میشه که دوتا عاشق با عشق یکی می شوند
سلام
امید وارم از این وبلاگ غریبه که
عاشق شده خوشتون اومده باشه
و بتونه رضایت شما رو جلب کنه
این وبلاگ ومی نویسم شاید
اونی که منتظرشم بیاد وبخونه
شایدم وقتم تلف می کنم
به هر حال از ورود شما متشکرم