اگه صدامو ميشنوي ديگه ازم جدا نشو
دنيا بهم وفا نكرد تو ديگه بي وفا نشو...
-
بشتر از این بی وفا نشو
نوشته شده توسط پسر فانتزی | جمعه 3 خرداد 1392
ساعت 20:40می نــویــــســــــــــــــــــم
نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 2 خرداد 1392
ساعت 17:5اینجا مینویســــــــــــــــم شاید گذر زمان تو را هم یه روز برای خواندن این مطلب به اینجا بکشاند...
من همانم که با اینکه میدانستم تو نمیتوانی با من باشی ولی باز دوستت داشتم.
منی که میدانستم بیشتر از نصف حرفهایت راست نبود ولی به احترام دلم باور میکردم!
و ندانستی که آنهایی که نصف شب با آنها میحرفی و وقتی اس ام اس هایی من نمیآیند میگفتی
لابد حافظه پر شده است!!!!
همه رفتنی أند و فقط چند روزی تو را میخواهند.
من تمام اینها را میدانستم. ولی دوستت داشتم
گذر
نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 2 خرداد 1392
ساعت 12:47شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم
و تو...
آهسته زیر لب بگویی چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود.......
حس خوب
نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 29 ارديبهشت 1392
ساعت 17:7میگن حس خوبیه ....
به خودت میای میبینی ،
به کسی که رهات کرده و بدجور بهت ظلم کرده..
دیگه نه نیازی داری..
نه احساسی........
ولی اون ...
داره از بی تو بودن میمیره .......ولی من میگم حس بدیه
حلالم کن
نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392
ساعت 13:29حلالم کن دارم میرم
چه قدر این لحظه دلگیره
گناهی گردن ما نیست
همش تقصیر تقدیره
نگام کن لحظه یرفتن
چه تلخه این هم آغوشی
چه وحشتناک دل کندن
چقدر سخته فراموشی
پر از بغزم پر از گریه
پر از تلخی و شیرینی
حلالم کن دارم میرم
منو هر گز نمیبینی
حلالم کن اگه دستام به دستای تو عادت کرد
ببین دنیای عاشق کش به ما دو تا خیانت کرد
کلاف آرزوهامو چرا هیچکی نمی بافه
برای ما دو تا عاشق جدایی دور از انصافه
تو بارونی ترین ابری
من از پاییز لبریزم
چه معصومانه می باری
چه مظلومانه می ریزم
سرت شلوغه
نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 24 ارديبهشت 1392
ساعت 22:13باشه سرت شلوغه
کاری به کارت ندارم
یعنی حوصله هم ندارم
به خاطراتت هم بگو با این عاشق خسته کاری نداشته باشن
که تو خودم بدجور شکستم
باز از همه بریدم
انگاری با همه مشکل دارم
باشه میرم
اما هستم
هستم تا اون روزی که تو هستی
تا نفسی تو سینم هست
امیدوارم
شاید از همه بریده باشم
شاید دیگه کسی خوشحالم نکنه
شاید ....
خیلی حرف دارم
بهتر دم نزنم حرفی از عشقم نزنم از عشقی که گم شد ورفت از من دور شد و رفت
شایدم عاشق مردم شد ورفت
تا آخر امتحانا کاری به کارت ندارم
تا ببینم باز چه بهونه ای می خوای بیاری
به قول خودم
فعلا خداحافظ
خسته ام؟؟ خسته ای؟؟
نوشته شده توسط پسر فانتزی | دو شنبه 16 ارديبهشت 1392
ساعت 21:37بازم سکوتتتتتتتتتتتتتتتتتت
بازم دورییییییییییییییییییی
تا کییییییییییییییییییییییی
راستی تا کی؟
هر بار با چند پیام تموم میکنی
تا کی سرت شلوغه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تا ابد؟
یه فرصت کوتاه هم پیدا نمی کنی؟؟؟
خنده داره
توی یکی از وبلاگا نوشته بود:
(خیلی ,خیلی
که وفادار دستایی باشی که لمسش نکردی)
آره ه ه ه ه
درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منی که حتی بهت نگاه هم نکردم اینکار بکنی
درسته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جواب بده
دیگه خسته ام
تو هم خسته ای؟؟
چرا نمیگی؟؟ (چه مرگتهلعنتی)
آره سیزدهمین عاشق هم خسته است
این غریبه عاشق یکسال و سه ماه که سرگردونه ,از زندگی افتاده
اینا منت نیست یادت نره فقط یاد آوریه
فک میکنی از بچگی با غم به دنیا اومدم و بزرگ شدم؟
نه
بایدم نه باشه,هیشکی از بچگی با غم به دنیا نیومده
تو این یکسال راحت میتونم بگم ده سال پیر شدم
از اینکه نتونستم حرف دلمو بزنم تو لاک خودم فرو رفتم
هر روز غمگین وغمگین
اما حالا هر روز غمگین تر وغمگین تر
(آهنگ پویا بیاتی جای تو خالی)
حالمو بدتر کرده
انگار حرف دله منه
میفهمی ؟؟ میفهمی؟؟
سکوت میکنم ..........
اما سکوت من بدتر از فریاده
(آره مثل فیلما
همه تونو گند بزنه
که هیچی جز فیلما
یادتون نیست)
راز دل
نوشته شده توسط پسر فانتزی | دو شنبه 23 فروردين 1392
ساعت 20:57امروز بیست وسه فروردین نودودو
روزی که راز دلم رو براش فاش کردم
گفتم بهش علاقه دارم
با یه جواب من از عشق وعاشقی خوشم نمیاد تموم شد
دیگه جواب نمیده
تا بینم چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سردرگم
نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 8 فروردين 1392
ساعت 2:39. . .
با سه نقطه شروع می کنم تموم حرفامو
اما نمیدونم چی بگم یا از کجا شروع کنم
تموم دنیا حرفشون اینه که دیگه نباشم حتی یه لحظه تو فکرت
چرا؟
یعنی اینقد بد بودی
یعنی اینقد داغونم
یعنی . . .
سوالای بی جواب خیلی دارم تا دلت بخواد
اما تو که بی خیالی راهی واسم نمیزاری
همه فک می کنن چون تنها دختر کلاس بودی واسه همین وابست شدم
چه خیال خامی پس چرا عاشق این همه دختری که دور وبرم هستن نشدم با اونایی که بیشتر از تو پیشم بودن وشایدم تو روزایی تنهاییم
پسر خاله ام که گندش بزنه هر چی شد از همون روز ورودش به کلاس بودیعنی بزرگترین اشتباه زندگیم آوردنش سر کلاس بود
موندم سر چند راهی
انتخابم فقط تویی
اما می خوام از ذهن همه پاکت کنم به غیر از خودم این وبلاگ . . .
ببین وتماشا کن
9 اسفند 90سالروز اولین دیدار
نوشته شده توسط پسر فانتزی | جمعه 9 اسفند 1391
ساعت 5:30پارسال همین روز یعنی 9 اسفند 90 ساعت 8:10 دقیقه بود
کلاس ریاضی داشتیم 10 دقیقه دیر کرده بودم
اولین کلاس بود
والبته اولین درس دانشگاهی . . .
اصلا فکرشم نمی کردم یه دختر تو کلاس برق باشه
کلاس ریاضی عمومی بود
به خودم گفتم درس عمومی پیش میاد
ولی وقتی سراغ کارگاه رو گرفت منم که خودم اولین روزم بودم نمی دونستم کجاست
اما طرز نگاهی که داشت. . .
نمیدونم چی بگم . . .
خودم تو همون لحضه باختم
انگار صد سال طول کشید طوری تموم گذشتم به جلوی چشمم اومد
کجا دیده بودمش (نه ندیمش )
یه حس عجیبی بهم دست داده بود(نه اینکه دختر ندیده وحرف نزده باشم با جرات میتونم بگم که پسر ندیم وباهاش حرف نزدم)
یاد حرفای داییم افتادم که گفته تو دانشگاه عاشق نشو(منم بهش گفتم : کدم دختر رشته ما اصلا دختر نداره اونم تو اون دانشگاهی که رشته هاش دخترونه نیست) باشه ولی این حرفمو فراموش نکن
بهم ریختم ................
فقط گفتم پشت ساختمان نیروگاه
تقریبا چند ساعت مونده بود تا درس کارگاه شروع شه
کلی فکر کردم گفتم بی خیال
اما توکارگاه وقتی تقسیم کردن 8 نفر ما باهم تو یه گروه به تاسیسات رفتیم
اما هرچه دوری کردم تو این ترم جواب نداد تموم کلاس ها حتی بیکاری هارو هم با هم بودیم
فقط یک ترم با ما بود درسته الان باهاش یکم رابطه دارم اونم خیلی خیلی دور
اما وقتی جوابم رو نمیده میشم خرابه خراب....
می فهمین که چی میگم ..........
به سلامتی تموم دانشجویای عاشق
هر چی باشه ,باشه امروز رو خوشحالم
حس می کنم یکی از فامیلا داره مطالبم رو می خونه
بگذریم بخونه منکه نوشتم هر کی می خواد بخونه ,بخونه خودم که از جمله بندیام سر در نمیارم
شما اگر سر در آوردید به بقیه هم بگید بفهمن نا سلامتی ایرانیم
هنوز هم امیدوارم . . .
والنتاین مبارک
نوشته شده توسط پسر فانتزی | چهار شنبه 25 بهمن 1391
ساعت 3:17چهارده فوریه فرداست اما من یه روز زودتر مثل سالهای قبل که بیست وپنجم بهمن بود
این روز رو بهت تبریک می گم
برچسبها: والنتاین, valentain, غریبه ی عاشق, غریبه عاشق, بغض هایم....
نوشته شده توسط پسر فانتزی | چهار شنبه 23 بهمن 1391
ساعت 3:29بغض هایم...
از روزگار آموخته ام بغض هایم را دیگر نگویم...
گاهی سبک نشوم سنگین ترم......
بعضیا...
نوشته شده توسط پسر فانتزی | چهار شنبه 22 بهمن 1391
ساعت 3:38بعضی آدمها یهو میان…
یهو زندگیت و قشنگ میکنن…
یهو میشن همه ی دلخوشیت…
یهو میشن دلیل خنده هات…
یهو میشن دلیل نفس کشیدنت..!
بعد همین جوری یهو میرن…
یهو گند میزنن به آرزوهات…
یهو میشن دلیل همه ی غصه هات و همه ی اشکات…
یهو میشن سبب بالا نیومدن نفست…
فقط سکوت می خوام تا به آرامش برسم؟!؟!
نوشته شده توسط پسر فانتزی | چهار شنبه 21 بهمن 1391
ساعت 3:41آنقدر زمین خورده ام که بدانم
برای برخاستن
نه دستی از برون
که همتی از درون
لازم است ...
حالا اما
نمی خواهم برخیزم
می خواهم اندکی بیاسایم
فردا برمی خیزم
وقتی که فهمیده باشم
چرا زمین خورده ام ...
منتظر تماس شما هستم . انسان !
نوشته شده توسط پسر فانتزی | شنبه 30 دی 1391
ساعت 15:25هفت شماره را میگیرم ...
(ایمان ، عشق ، محبت ، صداقت ، ایثار ، وفاداری ، عدل)
... بــــــــــــــــــــوق ...
شماره مورد نظر در شبکه زندگی انسانها موجود نمی باشد،
لطفا" مجددا" شماره گیری نفرمایید !
.
.
.
.
هفت شماره دیگر
(دوست ، یار ، همراه ، همراز ، همدل ، غمخوار ، راهنما )
... بــــــــــــــــــــوق ...
مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد !
.
.
.
.
باز هم هفت شماره دیگر
(خدا ، پروردگار ، حق ، رب ، خالق ، معبود ، یکتا)
... بــــــــــــــــــــوق ... بــــــــــــــــــــوق ...
... لطفا" پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید
... بــــــــــــــــــــوق ...
سلام ... خدای من !
اگر پیغاممو دریافت کردین، لطفا" تماس بگیرید، فقط یکبار !
من خسته شدم از بس شماره گرفتم و هیچکس، هیچ جوابی نداد !
شماره تماس من :
(غرور ، نفرت ، حسادت ، حقارت ، حماقت ، حرص ، طمع)
!سکوت یا سقوط
نوشته شده توسط پسر فانتزی | جمعه 1 دی 1391
ساعت 3:31یکی پیداش بشه بگه آخه چه گناهی کردم جز دوست داشتن
چرا باید جواب حرفای من سکوت باشه
هااااااااااااااااااااااااا................
دلم خوش بود که دوباره میتونم تو دلش جا بشم اما چه خیال خامی
بازم تو تنهایی شبم به یادشم اما اونننننننننننننننننن ...............
کاش درس بود که آخر زمان
ای کاش
ای کاش
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااا..............
دیگه بریدم به چی دل خوش کنم
به آهنگ های پوچ وخیالی
صندلی خالی ته کلاس
یا رفیق خوبم(تنهایی)
اما باید یکی از این دوراه وانتخاب کرد
سکوت یا سقوط
کجاست؟
نوشته شده توسط پسر فانتزی | شنبه 19 آذر 1391
ساعت 15:6کسی از صدا میگفت بر لب مهر سکوتم زد..
مرا بالای بالا برد ولی سنگ سقوطم زد..
چه ها گفتند و نشنیدم...بدی کردند بخشیدم..
زتیغ گریه اشکم ریخت ولی باز من خندیدم..
سکوتم حرف ها دارد ولی چشم و دهان بستم..
ببین ای خوب دیروزی کجا بودم و کجا هستم!آخرین پست غم از اولین ماجرا
نوشته شده توسط پسر فانتزی | جمعه 17 آذر 1391
ساعت 14:7آخرین پست غم اولین ماجرا
می خوام دوباره با هم باشیم
گریه
نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 7 آذر 1391
ساعت 7:7بذار گریه رو پلکات دس بماله
بذار هق هق رو شونت پا بکوبه
میگن اشکی که واسه عشق باشه
نمک داره برای زخم خوبه
اگه یه روز دیدی یه حس مرموز
مثه بختک شد و افتاد به جونت
اگه دلواپسی تردید داری
مبارک باشه آغاز جنونت
تو که نیستی ببینی توی غربت
چقد حوصله ی آیینه سر رفت
چقد بوسه رو لبهام یخ زد و مرد
چقد آغوش وامونده هدر رفت
هنوز یوسف جوونه... تازه کاره ....
واسش عاشق شدن یه جور نبرده
زلیخا معنی عشقو می فهمه
زلیخا چندتا پیرهن پاره کرده
آهای خورشید گرم بی تفاوت
نتابی کم کمک مرداب میشم
برای خستگیم آغوش وا کن
من آدم برفی ام زود آب میشمزندگی
نوشته شده توسط پسر فانتزی | چهار شنبه 1 آذر 1391
ساعت 13:19زندگی بازی فوتبالی است که دو نیمه دارد ......نیمه اول در انتظار نیمه دوم ونیمه دوم در حسرت نیمه اول!!!عشق اول
نوشته شده توسط پسر فانتزی | چهار شنبه 1 آذر 1391
ساعت 12:37میگن هیچ عشقی تو دنیا ، مثله عشقه اولین نیست
میگذره یه عمری اما ، از خیالت رفتنی نیست
داغه عشقه هیچکی مثله ، اونکه پس میزنتت نیست
چقده تنهاشی وقتی ، هیچکسی هم قدمت نیست(هیچکسی هم قدمت نیست)میگن هیچ عشقی تو دنیا ، مثله عشقه اولین نیست
میگذره یه عمری اما ، از خیالت رفتنی نیست
داغه عشقه هیچکی مثله ، اونکه پس میزنتت نیست
چقده تنهاشی وقتی ، هیچکسی هم قدمت نیستچقده سخته بدونی ،اونکه میخوایش نمیمونه
که دلش یه جایه دیگست و همه وجودش ماله اونه
چقده برای اونکه ، جون میدی غریبه باشی
بگی میخوام با تو باشم ، بگه میخوام که نباشی(نباشی)چقده سخته بدونی ،اونکه میخوایش نمیمونه
که دلش یه جایه دیگست و همه وجودش ماله اونه
چقده برای اونکه ، جون میدی غریبه باشی
بگی میخوام با تو باشم ، بگه میخوام که نباشی
13تیر به بزرگی ایفل
نوشته شده توسط پسر فانتزی | دو شنبه 29 آبان 1391
ساعت 19:2813تیر به بزرگی ایفل=روز نحس زندگی من
پاسخ عاشق
نوشته شده توسط پسر فانتزی | دو شنبه 29 آبان 1391
ساعت 18:42از یک عاشق دلشکسته ای مثل من پرسیدند:
بزرگترین اشتباه؟گفت:عاشق شدن
بزرگترین شکست؟شکست عشق
بزرگترین درد؟از چشم معشوق افتادن
بزرگترین غصه؟یک روز چشم معشوق را ندیدن
بزرگترین ماتم؟در عزای معشوق نشستن
قشنگترین عشق؟شیرین وفرهاد
زیباترین لحظه؟در کنار معشوق بودن
بزرگترین رویا؟به معشوق رسیدن
بزرگترین آرزو؟اشک توی چشمانش حلقه زد و با نگاهی سرد گفت:مرگ
برچسبها: غریبه عاشق, غریبه ی عاشق, غریبه, عاشق, عاشق غریبه, غریب, بیچاره گوزوم هر گجه سنسیز باخار آغلار
نوشته شده توسط پسر فانتزی | یک شنبه 28 آبان 1391
ساعت 20:34شمع اگر یانماسا پروانه دولانماز باشینا
نینسین پروانه عاشیقدی شمعین گوز یاشینا
==========================
گزلیم گزلریم رحم ایله اغلاتما منی
عشقیمین قدرینی بیل ایریسینا ساتما منی
من سن جان دمیشم باقریمی گان ایلمیشم
بو قریبانلرین محملین ساتما منی
==========================
ایستیرم گوزلروین نقشینی تصویره چکم
نیلییم سنسیزعزیزیم گنه دنیاداتکم
سن منیم نازلی گولومسن گوزلیم دردین آلیم
اوزون انصاف اله سنسیزنجه دنیاده قالیم
==========================
بیچاره گوزوم هر گجه سنسیز باخار آغلار
صبحه کمین اولدوزلاری بیر بیر سایار آغلار
سن آیرلیقی خوشلادون آما گجه گوندوز
دفترده قلم شرح فراقون یازار آقلار
==========================
حرومت باشه این دنیا تو که از درد من شادی
نوشته شده توسط پسر فانتزی | یک شنبه 28 آبان 1391
ساعت 1:43حرومت باشه این دنیا تو که از درد من شادی
تو که روز جداییمون تموم شهرو گل دادی
تو که از شوق مرگ من لباس سرخ پوشیدی
کنارم سالها بودی منو هرگز نفهمیدی
حرومت باشه این دنیا تو که خون منو خوردی
تو که اشک منو هدیه واسه یار خودت بردی
یکی با گریه و هق هق چشاشو خیس و تر می کرد
یکی شبهاشو با یاد تو و عشق تو سر می کرد
یکی بی همدم و تنها شبها تا صبح می بارید
یکی هم مثل تو هر شب بدون غصه می خوابید
حرومت باشه اون شبها که پای تو سحر می شد
تو غرق خنده اما من وجودم در به در می شد
بسوزه دفتره شعری که صفحه صفحه می دیدت
حرومت باشه اون شعرا که خط به خط پرستیدت
محتاج دیدارت
نوشته شده توسط پسر فانتزی | یک شنبه 28 آبان 1391
ساعت 1:30گفتی که امشب اومدم بهت بگم باید برم
گفتی می خوام بهت بگم همین روزا مسافرم
باید برم برای تو فقط یه حرف ساده بود
کاشکی میدیدی قلب من به زیر پات افتاده بود
سفر همیشه قصه رفتنه و دلتنگیه
به من نگو جدایی هم قسمتی از زندگیه
همیشه یک نفر میره آدم و تنها میزاره
میره یه دنیا خاطره پشت سرش جا میزاره
غربت وآشنا
نوشته شده توسط پسر فانتزی | یک شنبه 27 آبان 1391
ساعت 1:32در کوچه های غربت تو و آشنای خودم در زیر باران انتظارت را می کشم
بگین بباره بارون،ِ دلم هواشو کرده
بگین تموم شدم من ، بگین که برنگرده
بهش یگین شکستم ، بهش بگین بُریدم
نه اون به من رسیدُ ، نه من به اون رسیدم
برهنه زیر بارون ، خرابُ درب و داغون
از آدما فراری ، از عاشقا گریزون
بذار کسی نبینه ، غروره گریه هامو
بذار کسی نفهمه ، غم ِ تو خنده هامو
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 180
بازدید کل : 125510
تعداد مطالب : 146
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1
-
- مای لیمو
- مای لیمو
- مای لیمو
- غرور شب
- وارونگی جادها
- حس مبهم
- عشق بازی ذهن فاحشه ی منミ♥ ミ
- ردیاب خودرو
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان غریبه عاشقو آدرس 13tir71.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. -
-
غریبه عاشق دانشجوی عاشق دلباخته دیوانه سلام امید وارم از این وبلاگ غریبه که عاشق شده خوشتون اومده باشه و بتونه رضایت شما رو جلب کنه این وبلاگ ومی نویسم شاید اونی که منتظرشم بیاد وبخونه شایدم وقتم تلف می کنم به هر حال از ورود شما متشکرم
-
13tir71.lxb.ir
قالب بلاگفا