غریبه عاشق
  • غریبه ذل شکسته

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 19 خرداد 1391 ساعت 14:2

    دیگه اخرای  ترم  

    درست ترم یکیم

    ولی تو از ترم دیگه نیستی

    شایدم باشی

    اما بدون  هنوز نرفتی   من دلگیرم

    امیدوارم  ترم بعدم با هم باشیم

    اما از این دعام دس بر می دارم

    برو به ارزوی خود برس

    با این که دلم وشکستی..............

    شمع وپروانه

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 17:26

    عقلی درید پرده که دیوانه‌ی تو بود
    خم فلک که چون مه و مهرش پیاله‌هاست
    خود جرعه نوش گردش پیمانه‌ی تو بود
    پیرخرد که منع جوانان کند ز می
    تابود خود سبو کش میخانه‌ی تو بود
    خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر
    ته سفره خوار ریزش انبانه‌ی تو بود
    تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
    هر جا گذشت جلوه‌ی جانانه‌ی تو بود
    دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
    مرغان باغ را به لب افسانه‌ی تو بود
    هدهد گرفت رشته‌ی صحبت به دلکشی
    بازش سخن ز زلف تو و شانه‌ی تو بود
    برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک
    کورا هوای دام تو و دانه‌ی تو بود
    بیگانه شد بغیر تو هر آشنای راز
    هر چند آشنا همه بیگانه‌ی تو بود
    همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار

    برچسب‌ها: غریبه عاشق,

    تمام

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 17:22

    qoj40ajgukhw56c3jnb.jpg

                                       قصه ای ما داره تموم میشه  

                                امابا یه عالمه علامت سوال؟

    عشق ونفرت

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 13:32

                                         تکراریه

                      ولی دوباره             می نویسم...

    نامه یک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش، لطفا تا آخرشو بخوانید تا

    متوجه عشق پسر به دختر مورد علاقه اش شوید.

    1- محبت شدیدی كه صادقانه به تو ابراز میكردم

    2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو

    3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم

    4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و

    5- این احساس در قلب من قوت میگیرد كه بالاخره روزی باید

    6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم كه

    7- شریك زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار كوتاه بود اما

    8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و

    9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم

    10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ كس نمیتواند تحمل كند و با این وضع

    11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را

    12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم

    13- خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان كه

    14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش

    15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت كننده است اگر

    16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم كه

    17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش

    18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت كه دارای كمترین

    19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه

    20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش كنم و نمتوانم قانع شوم كه

    21- تو را دوست داشته باشم و شریك زندگی تو باشم .

    و در آخر اگر میخواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی 

    از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان!!!

    سیاه پوش بی هم نفس

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 13:9

     

    هیچکس نفهمید

    چرا  تنها  سیاه پوش کلاس بودم

    پس بذار نفهمن.............

    سیاه

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 12:22

    عکس های هنری سیاه و سفید(5)

    کلاس

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 20:23

    عکس های هنری سیاه و سفید(5)

    امروز سه شنبه است.

    امروزم  مثل همیشهه وارد  کلاس  شدم

    اما کمی  دیر تر....

    انگار  سقف  کلاس  رو سرم  خراب شد...........

    کاش امروز نمی رفتم............. 

    شاید  اشتباه من  بوده.........

    اما نه ..............

    عوض  شده بود نمی دونم  چی شده  بود  اما  بالاخره 

    دلم وشکست

    هرگز فکر شم نمی کردم  اینجوری  تموم  شه

    دلم گرفته 

     نمی دونم  چی  بنویسم

     

    فقط میگم        خدا نگهدار

    قصه من وتو

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 22:11

    نمی دونم  دیکه باید واسه موندنت  چی کار کنم

    شاید اگه بری  بهتره.................

    ولی بدون  که  اینجایکی بی  تو جون میده......

    پرپر  میشه...................

    هر وقت  خواستم بگم  دوست دارم

    ای گل من

    نتونستم  کم اوردم

    در اتش  هجران  تو  سوختم

    منی  که  نمی تونستم  سه  شنبه رو  به  فرداش  برسونم

    رفتی  ویه  هفته  داغ عشق تو رو دلم گذاشتی

    بی تو  این  فصل بهار  خزانی  بیش  برام  نبود

    می فهمیی.................؟

    اما نه نمی  فهمی

    تو چی  می دونی از من از این دل  ساده  من

    تموم دنیا  عاشقی  من, به تو رو فهمید

                                   اما  تو نفهمیدی

    عشق پوچ

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 21:52

    با هر کی  که  میاد  دمساز  میشی

    انگار من  اصلا وجود ندارم.............

    شاید اینکار  تو  وجود همه ی  شماست

    برو برس به ارزو هات

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 15:48

    عکس های هنری سیاه و سفید(5)

    تو در راه رسیدن به خوشبختی

    من درراه نابودی

    پس برو....................

    بی وفا

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 11:17

    عکس رمانتیک

    عاشق

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 11:15

    غمگین ترین غمگین

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 10:32

    چند روزی بود نبودم

    شدم تنها بی کس

    حالا غمگین ترین غریبه عاشق

    نمی دونم به این وبلاگ سر میزنی یانه

    اما بدون بازم به یادتم

    می دونم جمله هام درهم و شاید ازش سر در نیاورید

    ولی هر جمله ام مفهومی داره که جز اون

    هیچ کس نمی فهمه

    من با تو هرگز

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | پنج شنبه 1 ارديبهشت 1391 ساعت 10:33

    من با تو هرگز

    سلام ای بی وفا ،‌ ای بی ترحم
    سلام ای خنجر حرفای مردم
    سلام ای آشنا با رنگ خونم
    سلام ای دشمن زیبای جونم
    بازم نامه می دم با سطر قرمز
    آخه این بار شده من با تو هرگز
    نمی خوام حالتو حتی بدونم
    تعجب می کنی آره همونم
    همونی که زمونی قلبشو باخت
    همون که از تو یک بت ،‌ یک خدا ساخت
    همونی که برات هر لحظه می مرد
    که ذکر نامتو بی جون نمی برد
    همونم که می گفتم نازنینم
    بمیرم اما اشکاتو نبینم
    همون که دست تو ،‌ مهر لباش بود
    اگه زانو نمی زد غم باهاش بود
    حالا آروم نشستم روی زانوم
    ولی دیگه گذشت اون حرفا ،‌ خانوم
    تعجب می کنی آره عجیبه
    می خوام دور شم ازت خیلی غریبه
    خیال کردی همیشه زیر پاتم ؟
    با این نامردیات بازم باهاتم ؟
    برات کافی نبود حتی جوونیم
    تموم شد آره گم شد مهربونیم
    دیگه هر چی کشیدم بسه دختر
    نمی بینیم همو این خوبه ،‌ بهتره
    دیگه بسه برام هر چی کشیدم
    فریبی بود که من از تو ندیدم ؟
    دروغی هست نگفته مونده باشه ؟
    کسی هست تو خیال تو نباشه ؟
    عجب حتی دریغ از یک محبت
    دریغ از یک سر سوزن صداقت
    دریغ از یک نگاه عاشقونه
    دریغ از یک سلام بی بهونه
    نه نفرینت چرا ، این رسم ما نیست
    اگر چه این چیزا درد شما نیست
    گل بیتا چرا اخمات توهم شد؟
    چیه توهین به ذات محترم شد ؟
    دیگه کوتاه کنم با یک خدافظ
    که عشق ما رسید به سد هرگز

                                              مریم حیدرزاده

    بیمارستان

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | یک شنبه 31 فروردين 1391 ساعت 13:42

    چشم هایم را به بیمارستان می برم…


    نمی دانم چه مرگشان شده!


    هر شب در خواب جایشان را خیس می کنند…

     

    پایان عشق end the love

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | یک شنبه 29 فروردين 1391 ساعت 14:5

    اتش عشق

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | سه شنبه 28 فروردين 1391 ساعت 17:18

     

     

    خواستم آتش عشقم را شعله ور سازم

     

    اما افسوس ........

    که در این راه خود سوختم

     

    علم ریاضیات

    نوشته شده توسط پسر فانتزی | چهار شنبه 28 فروردين 1391 ساعت 1:42

    همیشه در ریاضیات ضعیف بودم


    سالهاست دارم حساب میکنم چگونه من + تو

    شد فقط من . . .

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 12
    بازدید دیروز : 1
    بازدید هفته : 12
    بازدید ماه : 327
    بازدید کل : 120704
    تعداد مطالب : 146
    تعداد نظرات : 19
    تعداد آنلاین : 1

    دریافت کد قلب دنبال موس

  • غریبه عاشق دانشجوی عاشق دلباخته دیوانه سلام امید وارم از این وبلاگ غریبه که عاشق شده خوشتون اومده باشه و بتونه رضایت شما رو جلب کنه این وبلاگ ومی نویسم شاید اونی که منتظرشم بیاد وبخونه شایدم وقتم تلف می کنم به هر حال از ورود شما متشکرم
  • 13tir71.lxb.ir

    قالب بلاگفا

NEGASH.ir